- همان جا
- هم آنجا آنجا مقابل همین جا
معنی همان جا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هم آن جا، آن جا، مقابل همین جا
همان طور
در همان زمان، فورا
در همان زمان، فورا
شخص یاشی معهد هم آن (کس چیز) همانکه بتو گفتم
بی درنگ فورا دردم علی الفور
هم اینجا مقابل همانجا: جای غزل گفتن بهارهمینجاست حیف که مسکین ملک دماغ ندارد. (بهار)
ظاهرا
گویا، پنداری، گویی، مثل و مانند
به طور یقین، بی شک
برای تاکید بیان می شود، پنداری، گویی، شاید، به هیچ وجه، اصلاً